هرگاه یک یا چند نفر از وراث حق خود را اسقاط کند، باقی وراث نمیتوانند آن را فقط نسبت به سهم خود اجرا نمایند و باید، یا از آن صرفنظر کنند، یا نسبت به تمام مبیع اجرا نمایند.
هرگاه یک یا چند نفر از وراث حق خود را اسقاط کند، باقی وراث نمیتوانند آن را فقط نسبت به سهم خود اجرا نمایند و باید، یا از آن صرفنظر کنند، یا نسبت به تمام مبیع اجرا نمایند.
حق شفعه بعد از موت شَفیع به وارث یا وراث او منتقل میشود.
حق شفعه قابل اسقاط است، و اسقاط آن، به هر چیزی که دلالت بر صرف نظر کردن از حق مزبور نماید، واقع میشود.
حق شفعه فوری است.
هرگاه معلوم شود که مبیع حینالبیع معیوب بوده و مشتری ارش گرفته است، شفیع در موقع اخذ به شفعه مقدار ارش را از ثمن کسر میگذارد.
حقوق مشتری در مقابل بایع راجع به درک مبیع همان است که در ضمن عقد بیع مذکور شده است.
نماآتی که قبل از اخذ به شفعه در مبیع حاصل میشود، در صورتی که منفصل باشد، مال مشتری، و در صورتی که متصل باشد، مال شفیع است ولی مشتری میتواند بنائی را که کرده یا درختی را که کاشته قلع کند.
مشتری نسبت به عیب و خرابی و تلفی که قبل از اخذ به شفعه در ید او حادث شده باشد ضامن نیست؛ و همچنین است بعد از اخذ به شفعه و مطالبه، در صورتی که تعدی یا تفریط نکرده باشد.
در مقابل شریکی که به حق شفعه تملک میکند مشتری ضامن درک است نه بایع لیکن اگر در مواقع اخذ به شفعه مورد شفعه هنوز به تصرف مشتری داده نشده باشد شفیع حق رجوع به مشتری نخواهد داشت.
اخذ به شفعه هر معامله را که مشتری قبل از آن و بعد از عقد بیع نسبت به مورد شفعه نموده باشد، باطل مینماید.
حق شفعه را نمیتوان فقط نسبت به یک قسمت از مبیع اجرا نمود؛ صاحب حق مزبور یا باید از آن صرف نظر کند یا نسبت به تمام مبیع اجرا نماید.