صلحی که بر طبق دو ماده فوق واقع میشود به ورشکستگی یا افلاس متعهد نفقه فسخ نمیشود، مگر اینکه شرط شده باشد.
صلحی که بر طبق دو ماده فوق واقع میشود به ورشکستگی یا افلاس متعهد نفقه فسخ نمیشود، مگر اینکه شرط شده باشد.
در تعهد مذکوره در ماده قبل، به نفع هر کس که واقع شده باشد، ممکن است شرط نمود که بعد از فوت مُنتَفِع، نفقه به وراث او داده شود.
در عقد صلح ممکن است احد طرفین، در عوض مالالصلحی که میگیرد، متعهد شود که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهه تا مدت معین تادیه کند. این تعهد ممکن است به نفع طرفین مصالحه یا به نفع شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.
اگر بعد از صلح معلوم گردد که موضوع صلح منتفی بوده است صلح باطل است.
اگر طرفین به طور کلی تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشند، کلیه دعاوی داخل در صلح محسوب است، اگرچه منشاء دعوی در حین صلح معلوم نباشد، مگر اینکه صلح به حسب قرائن شامل آن نگردد.
صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله باطل است، ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است.
تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است.
صلح به اکراه نافذ نیست.
صلح به اکراه نافذ نیست.
اگر در طرف مصالحه، و یا در مورد صلح، اشتباهی واقع شده باشد صلح باطل است.